loading...
@زن دل شکسته@
هما بازدید : 12 پنجشنبه 14 فروردین 1393 نظرات (0)

سلام من یک زنم یک زن دلشکسته میخوام یکمی باهاتون دردودل کنم بلکه یکمی اروم شم 34سالمه ودوتادوختردارم 14ساله که ازدواج کردم ولی ای کاش نمیکردم ای کاش زبونم لال میشدوبله رونمیگفتم شوهرم چندسال بعدازازدواجمون یک  زنی روصیغه کرداون موقع قهرکردم ورفتم اماشوهرم هی زنگ میزدوچرب زبونی میکردکه ولش کردم واینا.....

منم ساده گول خوردم وبرگشتم ولی ولش نکردتاالان همیشه اونوبه ماترجیح میده اگه پشتوانه ی مالی داشتم یک دیقه ام تواین خراب شده نمیموندم پدرمم که همون سال اول ازدواجمون فوت کرد

پیش مادرمم که نمیتونم برم شاید خودموقبول کنه امه بچه هامو  نه.. منم جونم بستش به جون بچه هام

نمیدونم چیکارکنم خونه وزندگی درست وحسابیم نداریم که شوهرم فقط به این واون میخورونه امسال بدترین عیدزندگیم بودشوهرم توشهرستانشون خونه ساخته شهرستانشونم هیچی نداره تاپنجم عیدکه اون زنیکروبرد اونجابعدش اومددنبال مامادرشوهرمم انقدرغرزدکه ازدماغمون دراومداخه بامازندگی میکنه دوروزموندیم برگشتیم میگفت اون زنیکرومیخوام بیارم سیزده بدر

ماروکه اوردگذاشت خونه فرداش رفت شهرستان تاامروزم نیومده سیزده به درزنگ زدم بهش میگم نمیای میگه نه من به اونا قول دادم منظورش ازاونا دهاتیاواون زنیکست اخه هرسال اگه چهارپنج تامرغ کبابی نده به اونا نمیشه حالا پارسال بامابود ولی اون زنیکه انقدرتوگوشش میخونه که .....

اعصابم به کلی بهم ریخت کلی گریه کردم

امروزپنجشنبست فکرکنم شنبه بیاد

خدایا کوعدالتت سرهرچیزی کتکم میزنه

به خدااااا خسته شدممممممممممممممممم

تقریبایک ساعتی مونده به اذان ظهر خدایاعاجزانه ازت میخوام کمکم کنی من دیگه طاقت ندارم تاالانم به خاطربچه هام چیزی نگفتم واقعانمیدونم چیکارکنم دارم دیوونه میشم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 101
  • کدهای اختصاصی